پيام
+
سلام همسفر همسفره اي. باورت مي شود؟نه روز گذشت.
بارالها!مرا جزءباغباناني قرار ده كه با ياد تو،بذر مي افشانند.همان كساني را مي گويم كه به سختي،خورشيد و ابر را،وادار به تابيدن و باريدن مي نمايند،اما در نهايت،همچون رنگين كماني متواضع،به سوي كعبه چشمانت سجده مي كنند و مي گويند:«توكلت عليك،اگر دوست داشتي،برويانش و اگر دوست نداشتي،بخشكانش.»
پروردگارا!تو،آسماني!و آسمان،درخت!.پس تو درختي!،اما تنها درخت عالم.درختي كه يكي از ميوه هايش،خورشيد خوشبختي است.پس كوهي را زير پايم برويان،تا بتوانم با دست دراز كردني،ميوه ات را بچينم.
معشوقا!اگر كه خورشيد شدي،مرا ساكن عطارد گردان،چرا كه عطارديان،نزديك ترين افرادنند به تو.
به اميد بخششت،اي آسمان.اي تنها مقصدي كه تمام نردبان هاي عالم،به تو مي انجامند.
(برداشتي آزاد از دعاي دهمين روز مهماني.)التماس دعا.پيروز و پايدار بماني.يا علي...