پيامهاي ارسالي
+
چگونه ميتوان رمانتيك بود؟
فكر ميكنم بايد بيش از هزار بـار به اين سـؤال پاسـخ داده باشم، ولي گويا باز هم بايد توضيح بدهم. اين بار تصميم دارم از همه تجربيات، اسرار و پيشنهاداتـي كـه در چـنـتـه دارم برايتان بنويسم و اميدوارم كه مفيد واقع شوند.
همه ميتوانند انجام دهند
بسياري از افراد بطور خدادادي داراي استعداد براي انجام رفتارهاي رمانتيك مي باشند. حتي بي احساس ترين انسانها نيز مي توانند ميز شام رمانتيكي را تدارك ديده، بدون دليلي خاص گـل بـه خـانه آورده و يا به يكباره شروع به تحسين و تمجيد از همسرشان بنمايند.
در زير پيشنهادات ساده اي ارائه شده اند كه براحتي و بدون زحـمت بـسيـار مـي توانيد همسر خود را تحت تاثير قرار دهيد. براي اينكار آماده شويد.
ليستي را تهيه كنيد ليستي از مناسبتهاي گوناگـون از قـبـيل تـاريخ اوليـن روزي كه همديگر را ملاقات كرديد، سالروز ازدواج و تاريخ تولد، را تهيه نماييد. در ايـن روزهـا كـمي آب و رنگ به زندگي خود دهيد. غذايي مخصوص درست نماييد ( و يا سـر راه از بـيـرون تـهيه كنيد ). براي او كارت تبريك خريده و يا نامه اي كوتاه برايش بنويسيد تا بفهمد كه فراموشش نكرده ايد.
بسلامتي او بنوشيد هنگامي كه سر ميز شمام مي نشينيد، بـسلامـتي هم بنوشيد. حتما نبايد مشروبات الكلي باشد، يك ليوان آب خـنـك يـا چـاي نـيـز هـمـان كـار را انـجـام مي دهد. جمله اي عاشقانه به او گفته و به سلامتي آن بنوشيد.
جلو رفته و او را نوازش كنيد از قدرت نوازش استفاده كرده تا خاطره اي ماندگار را براي او در طول روز باقي بـگـذاريـد. چنين چيزي نيست كه بگوييم براي بوسيـدن هنـگام خـداحافـظي و رفتـن از خـانه وقـت و نيز زمان برگشتن، وقت نداريم. همـچـنـيـن در آغـوش كشـيدن يـكـديـگر بـعد از يك روز پردغدغه عملي در خور تقدير است
+
«عشق ديوانه»
يکي بود يکي نبود،تو زمونهاي خيلي قديم وقتي هنوز آدم و حوايي نبود، رو زمين پر بود از فضيلت ها و تباهي ها. يه روز که اونها از فرط بيکاري خسته شده بودند ذکاوت باز هم جرقه اي زد و گفت: «بياييد با هم بازي کنيم. مثلاً … قايم موشک خوبه؟». همه اينگار جرقه ذکاوت دامنشون رو گرفته باشه از جا پريدند و با خوشحالي گفتند:«از بيکاري که بهتره». ديوونگي فوراً فرياد کشيد:«من چشم ميذارم» و از اونجايي که هيچ کس دلش نمي خواست دنبال ديوونگي بگرده همه قبول کردند. ديوونگي رفت جلوي يه درخت، چشمهاشو بست و شروع کرد به شمردن:«يک…دو…سه…». تو اين مدت هم هر کي داشت دنبال يه جا ميگشت که توش قايم بشه! لطافت رفت پشت نسيم قايم شد…خيانت پريد وسط زباله ها واونجا پنهون شد، اصالت ميون ابرها مخفي شد و هوس به مرکز زمين رفت! دروغ گفت: «زير سنگ قايم ميشم» اما رفت ته دريا! طمع هم تو کيسه اي که خودش دوخته بود مخفي شد و ديوونگي هنوز مشغول شمردن بود:«79…80…81…».
همه خودشون رو مخفي کرده بودند به جز عشق، آخه اون هميشه مردد بود و نمي تونست تصميم بگيره. اون هيچ وقت نمي تونست خودشو پنهون کنه. اون هنوزم که هنوزه نتونسته ياد بگيره که چه جوري مخفي بشه! خلاصه ديوونگي داشت به صد مي رسيد: «…95…96..97…» درست لحظه اي که ديوونگي به صد رسيد، عشق پريد و لاي بوته گل رز پنهون شد. ديوونگي فرياد کشيد:«دارم مياما!». وقتي برگشت اولين کسي رو که پيدا کرد تنبلي بود، آخه اون تنبليش اومده بود جايي پنهون بشه. تکليف لطافت هم که معلومه،اونم نفر دوم بود که مجبور شد از پشت نسيم بيرون بياد.
ديوونگي، دروغ رو ته دريا، هوس رو تو مرکز زمين، طمع رو تو اون کيسه و خيانت رو لاي آشغالها پيدا کرد. ديگه تقريباً جاي همه لو رفته بود به جز عشق.ديوونگي ديگه داشت از پيدا کردن عشق نااميد مي شد که حسادت در گوشش زمزمه کرد :« عشق لاي بوته گل رزه» ديوونگي يه شاخه از درخت کند و با شدت و هيجان اونو تو بوته گل رز فرو کرد . دوباره و دوباره ... تا اينکه با صداي ناله اي متوقف شد .
عشق از پشت بوته گل رز بيرون اومد با دستهاش صورتشو پوشونده بود و از لاي انگشتهايش قطرات خون بيرون مي زد. شاخه ها به چشمهاي عشق فرو رفته بودند اون نمي تونست جايي رو ببينه اون کور شده بود !ديوونگي گفت :«واي خداي من ! من چيکار کردم حالا چه جوري بايد چشمهاتو درمون کنم؟»
عشق با مهرباني جواب داد :«عيبي نداره تو ديگه نمي توني چشمهامو به من برگردوني . اما اگه ميخواي لطفي در حقم بکني بيا و راهنماي من بشو!»
اينجوري شد که از آن به بعد عشق کور بود و ديوونگي چشمهاي اون.
+
سلام ميخواستم اگر شما دوست داشته باشيد بيشتر باهاتون اشنا بشم
متن زير خلاصه مقاله پروفسور « سر مارتين ريس » يكي از پيشگامان كيهان شناسي در جهان است. وي استاد تحقيقات انجمن سلطنتي در دانشگاه كمبريج و داراي عنوان اخترشناس سلطنتي است. در عين حال وي عضو انجمن سلطنتي، آكادمي ملي علوم ايالات متحده و آكادمي علوم روسيه است. وي ضمن مشاركت با چندين همكار بين المللي ايده هاي بسيار مهمي در مورد سياهچاله ها، تشكيل كهكشان ها و اخترفيزيك انرژي بالا داشته است.
شش عدد بر كل جهان حاكم است كه از زمان انفجار بزرگ شكل گرفته اند. اگر هر كدام از اين اعداد با مقدار فعلي آن كمي فرق داشت، هيچ ستاره، سياره يا انساني در جهان وجود نداشت. قوانين رياضي عامل تحكيم ساختار جهان است. اين قاعده فقط شامل اتم ها نمي شود، بلكه كهكشان ها، ستاره ها و انسان ها را نيز در برمي گيرد. خواص اتم ها ـ از جمله اندازه و جرمشان، انواع مختلفي كه از آنها وجود دارد و نيروهايي كه آنها را به يكديگر متصل مي كند ـ عامل تعيين كننده ماهيت شيميايي جهاني است كه در آن به سر مي بريم. تعداد بسيار اتم ها به نيروها و ذرات داخل آنها بستگي دارد. اجرامي را كه اخترشناسان مورد بررسي قرار مي دهند ـ سيارات، ستارگان و كهكشان ها ـ توسط نيروي گرانش كنترل مي شوند. و همه اين موارد در جهان در حال گسترشي روي مي دهد كه خواصش در لحظه انفجار بزرگ اوليه در آن تثبيت شده است. علم با تشخيص نظم و الگوهاي موجود در طبيعت پيشرفت مي كند، بنابراين پديده هاي هر چه بيشتري را مي توان در دسته ها و قوانين عام گنجاند. نظريه پردازان در تلاشند اساس قوانين فيزيكي را در مجموعه هاي منظمي از روابط و چند عدد خلاصه كنند. هنوز هم تا پايان كار راه زيادي باقيمانده است، اما پيشرفت هاي به دست آمده نيز چشمگيرند.
در آغاز قرن بيست و يكم، شش عدد معرفي شدند كه به نظر مي رسد از اهميت فوق العاده اي برخوردارند. دو تا از اين اعداد به نيروهاي اساسي مربوط مي شوند؛ دو تاي ديگر اندازه و «ساختار» نهايي جهان ما را تثبيت مي كند و بيانگر آن هستند كه آيا جهان براي هميشه امتداد مي يابد يا خير؛ و دو عدد باقيمانده بيانگر خواص خود فضا هستند. اين شش عدد با يكديگر« نسخه»اي را براي جهان تشكيل مي دهند. گذشته از اين جهان نسبت به مقدار اين شش عدد بسيار حساس است: اگر يكي از اين اعداد تنظيم نشده باشد، آن وقت نه ستاره اي در جهان وجود مي داشت و نه حياتي.
آيا تنظيم اين اعداد از يك حقيقت فاقد قدرت تعقل يا يك تصادف ناشي شده است يا بيانگر مشيت خالقي مهربان است؟ به نظر من هيچ كدام از آنها. ممكن است بي نهايت جهان ديگر وجود داشته باشد كه اعدادشان متفاوت باشند. بسياري از اين جهان ها ممكن است عقيم يا مرده زاد باشند. ما فقط در جهاني مي توانيم به وجود آييم كه تركيب «صحيحي» از اجزا باشد (و به همين دليل است كه اكنون خود را در اين جهان مي يابيم) درك اين حقيقت چشم انداز نو و بنياديني را در مورد جهان ما، جايگاه ما در اين جهان و ماهيت قوانين فيزيكي پيش روي ما مي گشايد.
اين نكته بسيار حيرت انگيز است كه در جهان در حال گسترشي كه نقطه آغازينش آن چنان «ساده» است كه فقط به وسيله چند عدد مشخص مي شود، مي تواند (اگر اين اعداد به طور دقيق تنظيم شده باشند) به جهاني با ساختار بسيار دقيق و پيچيده، همچون جهان ما بدل شود. شايد ارتباطي بين اين اعداد وجود داشته باشد. اما با اين همه ما امروزه نمي توانيم مقدار ساير اعداد را با دانستن فقط يكي از آنها تعيين كنيم. فعلاً هيچ كدام از ما نمي دانيم كه آيا روزي تئوري اي با نام «تئوري نهايي» (Theory of everything) به وجود مي آيد كه بتواند رابطه اي ارائه دهد كه تمام اين اعداد را به هم مربوط كند، يا آنها را به نوعي با هم گرد آورد. من روي اين شش عدد تاكيد كرده ام، به خاطر اينكه هر كدام از اين اعداد به تنهايي، نقش بسيار مهم و حياتي را در جهان ما ايفا مي كند، و با همديگر تعيين كننده نحوه تكامل جهان و استعدادهاي ذاتي آن است. از اين گذشته، سه تا از اين اعداد (كه به جهان در مقياس بزرگ وابسته است) به تازگي با دقت زياد اندازه گيري شده است..