پيام‌هاي ارسالي

2-عارف
94/11/9

+ باشد برو...ولي بي وفاي من مگر يه خداحافظي ساده چند واژه بود؟؟؟

2-دست خط 95/1/18

2 فرد دیگر

2-عارف
94/11/5

+ اينم جهت مزاح دوستان............سرظهري دل من شير وعسل ميخواهد... جهت صرف غذا شعر ومثل ميخواهد... همچو آن دختر لوس دهه هشتادي... دل من هم بخدا دوس پسل ميخواهد

2-عاشقانه اي براي تو 94/11/12

3 فرد دیگر

2-عارف
94/11/6

+ کار ما گذشته از خواهر برادري بايد تورا به اسم جديدي صدا کنم....

گيسو کمند✘ 94/11/8

1 فرد دیگر

2-عارف
94/11/5

+ مي گفت .. اگر دوستم داري ثابت کن قسم بخور . چشم هايش را بوسيدم و گفتم به همين برکت قسم ...

يه ادم خاص* 95/1/9

4 فرد دیگر

+ يه وختايي دل آدم که ميگيره دوس داره بره..بره و بره و بره تا برسه به اونجايي که احساس ميکنه دلش وا ميشه دوربين رو برداشتم و عکس گرفتم از پرچماش از خاکريزاش از جامونده هاش :'( از سنگراش از سيم خارداراش...باز هم اشک و اشک و اشک... هيچي نميگم فقط ميگم اينو:( شيش گوشه ي خوزستان،موقعيت شهيد شاهرخ ضرغام)

يه ادم خاص* 95/1/9

حـال و هـواي دلـتـو عـشـق اسـت . . .

ان شالله بازم نصيبتون بشه دلداده خانم..همچنين حسين جان....امسال خواهران ترکوندن خخخ يني شايد تعدادشون به ميليون هم رسيده بود

لنزتون 18_55 هست عايا ؟؟o,O( تشخيص از راه دور :-| )

بله ديافه خانم همون

8 فرد دیگر

2-عارف
94/10/21

+ وقتي ميگويي چرا من؟!به دخترکي فکر کن که از بين هزار عروسک ميگويد"همين" وهيچکس نميداند درکسري از ثانيه بين او وچشمان عروسک چه گذشته است...

Elahe 94/12/29

عااااااالي بيست ... فوق العاده بود

نظر لطف سرکارتونه...

5 فرد دیگر

2-عارف
94/11/28

+ دلم به حال دلم ميسوزد...

تنهايي افتاب 94/12/2

3 فرد دیگر

2-عارف
94/11/27

+ مخاطب خاص....دل بدبخت خودم:'(

||دختر دوست داشتني|| 94/11/28

بيرانوند؟دروازه بان نفت:-o

بله بيرانوند..منتهاش بيرانوند فاميليمه...عليرضا هم که دروازه بان نفت و تيم ملي هستش پسر عمومه...ولي ن پسر عموي حقم

بعدی همه 15 نظر قبلی

؟؟؟؟تمومش کنيد عارف و فاطمه

رضا اين عقب موندس...خخخخخ والا بقراااان من موندم داره چي ميگه خخخخخخ

2-عارف
94/11/6

+ نوشـتن که توانـايي خاص نميـخواد يـه دِل پُر ميـخواد و يـه گلويِ پُر از بُغـض ... گـاهي اگر هميـن واژه هـا نبـودن شـايد خـيلي از ماها زيـر بـار حرفايي که تويِ دلـمون خاک کرديـم لِه ميـشديـم ... ولـي بعضـي حرفـا براي نزدنـه ... بعـضي حرفـا رو نبـايد زد ... بـايد گريـه کرد (منو تاريکي اتاقم)